جدول جو
جدول جو

معنی ترش گیا - جستجوی لغت در جدول جو

ترش گیا(تُ / تُ رُ)
ترش گیاه. گیاهی است ترش خصوصاً و هر گیاه ترش را توان گفت عموماً. (برهان). حماض بری و هر گیاه ترش. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نوش گیا
تصویر نوش گیا
نوش گیاه، برای مثال نوش گیا پخت و بدو درنشست / رهگذر زهر به تریاک بست (نظامی۱ - ۷۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترش با
تصویر ترش با
نوعی آش که از سرکه یا ترشی دیگر تهیه می شود، آش ترش
فرهنگ فارسی عمید
(تُ / تُ رُ)
ترش گیا. رجوع به همین کلمه شود
لغت نامه دهخدا
مخلصه، (جهانگیری) (رشیدی) (برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج)، تریاق کوهی، (برهان قاطع) (انجمن آرا)، گیاهی است که دفع سموم کند، (غیاث اللغات)، گیاهی است که تریاق زهرهاست و گویند در اول سال اگر خورده شود در آن سال زهر کار نکند، به عربی مخلصه از آن گویند که خلاص کننده از زهر است، و بز کوهی آن را خورد و پازهر از آن حاصل شود، (از رشیدی)، نوش گیاه:
نوش گیا پخت و بدو درنشست
رهگذر زهر به تریاک بست،
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از نوش گیا
تصویر نوش گیا
مخلصه، تریاق و پازهری که از گیاهان بدست آورند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر گیا
تصویر پر گیا
پر از گیاه گیاه ناک پر نبات
فرهنگ لغت هوشیار
رب انار
فرهنگ گویش مازندرانی
چکمه، خیکی که در آن ترشی می ریختند
فرهنگ گویش مازندرانی
خیار درشت و ترشیده و غیرقابل مصرف
فرهنگ گویش مازندرانی